کافه زیر دریا (Il bar sotto il mare)/ استفانو بننی/ رضا قیصریه/ نشر کتاب خورشید/ چاپ دوم 1383
" نمي دانم حرفم را باور مي كنيد يا نه، نيمي از عمر را به تمسخر آنچه ديگران به آن اعتقاد دارند مي گذرانيم و نيمي ديگر را در اعتقاد به آن چه ديگران به تمسخر مي گيرند..."
کافه زیر دریا در سال ۱۹۸۶ میلادی به رشته تحریر در آمده است. این کتاب شامل داستانهایی است آمیخته به طنز و خیالپردازیهای خاص و نادر و با تنوعی باورنکردنی در سبک و مضمون؛ تا جایی که باورش دشوار است که همهی آنها اثر یک نویسنده باشند.
در آغاز این مجموعه داستان، مردی در حال قدم زدن در کنارهی دریا است که پیرمردی ـ گل به یقه ـ را میبیند و ناخودآگاه به دنبال او راه میافتد و در پی پیرمرد به درون دریا کشیده میشود. او ناگهان خود را در کافهای زیر دریا مییابد که پر است از موجودات عجیب و غریب.
پس از آن، داستانهای کوتاه و شگفتانگیزی را خواهیم خواند که هر یک از این موجودات (ملوان، پری دریایی، مرد نامرئی، شپش ِ سگ سیاه و...) تعریف میکنند. در آخر کتاب، مردی که در ابتدا به دنبال پیرمرد گل به یقه به کافه کشیدهشده، متوجه میشود که راهی برای خروج از کافه وجود ندارد; "برای خارج شدن از اینجا فقط یک راه وجود دارد. از دری که وارد شدید برای خارج شدن استفاده نمیشود.» کافه در دیگری هم ندارد. تنها راه خارج شدن این است که "فکر کنیم هرگز وارد نشدهایم... و یا خیلی سادهتر از این حرفها، و آن اینکه شما قبلا خارج شدهاید."
بدینترتیب، این مرد هم در جمع اعضای کافهی زیر دریا ماندگار میشود و شروع به تعریف داستانش میکند.
سالی که هوا جنون گرفت, بزرگترین آشپز فرانسه, کرم دی سی چو, لوله آدم ضایع كن, دیکتاتور و مهمان سفیدپوش, آکیلله و اتوره, وقتی کسی را واقعاً دوست داری, مریخی دلداده, ناستاسیا و کرال کالیفورنیایی از جمله داستانهای این کتاب هستند.
قیصریه که کتاب را از زبان اصلی به فارسی برگردانده است میگوید:"بننی طنزپرداز خاصی است. او کلمههای جدید و ترکیبهای نوینی خلق میکند و با نثری جذاب و شیوا مینویسد. این امر در «کافه زیر دریا» به خوبی مشهود است. "
"پیشخوان دار به من اشاره کرد تا به نزدش بروم. ریشخندی در سیمایش بود و چهره اش یادآور چهره یک بازیگر مشهور فیلم های وحشتناک. گیلاس شرابی تعارفم کرد و گلی به یقه ام زد.
زیر لبی گفت: "از حضورتان در این جا بسیار خوشوقتیم. خواهش می کنم بفرمایید بنشینید، چون امشب شبی است که هر از یک حاضران در این جا داستانی را روایت می کند."
نشستم و گوش سپردم به داستان های کافه زیر دریا."
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.